معمای برگ های زرد پاییزی

آهسته تر از هميشه قدم ميزنيم و معماي برگ هاي زرد پاييزي رشته افكارمان را ميدزدد ، اما ما وظيفه نداريم پاسخي براي اين معما بيابيم ، پاييز كه مي آيد برگهاي سبز، زرد مي شوند ، برگ ها عوض نمي شوند همان سبزها ، زرد مي شوند مثل همانچتر ها كه پس از باران بسته مي شوند . برگ هايي كه زرد مي شوند به زمين ميريزند ، عمرشان كوتاه است تنها از لحظه افتادن بر زمين تا آمدن رفتگران فرصت دارند سفري دراز را درپيش دارند بايد اين فرصت كوتاه را خوب استراحت كنند به همين خاطر سعي مي كنيم خواب آرامشان را برهم نزنيم . زمستان در راه است ، زمستان فصل فراموشيست ، بهار كه بيايد ما برگ هاي زرد را از ياد برده ايم در شبهاي بلند زمستان ، ما سحر خفته گان شب بيدار خاطره برگ هاي زرد را با روياي آمدن برگ هاي سبز عوض مي كنيم . به ياد مان مي ماند كه سبز ها باز هم زرد خواهند شد اما به پاسخ اين معما فكر نمي كنيم و باز هم به آنهادل مي بنديم ، دلخوشيم بهار كه بيايد برگ هاي سبز هم مي آيند ، اما نه مثل پرستو ها كه آخر پاييز رفتند و بهار باز مي آيند . برگ هاي زرد را رفتگران باخود بردند و هرگز پس نمي آورند ،آخر پرستو ها كه بهار باز مي گردندچشم به راه دارند اما برگ هاي زرد ديگر در روياي ما نيستند ما در شبهاي بلند زمستان خاطره برگ هاي زرد خوابيده بر سنگفرش پياده روها را با روياي آمدن برگ هاي سبز عوض كرده ايم . . ما باور كرديم كه پاييز پايان كار برگ هاست ، در سكوت قدم ميزنيم ، غار غار كلاغها و بوي نان سنگك پيرمردي كه آهسته از كنار مان مي گذرد را درك مي كنيم و به معماي برگهاي زرد پاييزي فكر مي كنيم اما وظيفه ما نيست كه پاسخي براي آن بيابيم ،

می پسندم نمی پسندم
برچسب ها : , , , , , , ,

مطالب مرتبط

    نظرات

    برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید
    نام
    آدرس ایمیل
    وب سایت/بلاگ
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

    آپلود عکس دلخواه: